رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

خرداد 94 بدون موضوع

سلام عشقم اومدیم باز هم با کلی خاطره اون هم از نوع شیرینش اول از همه به همه ی دوستای گلمون میگیم طاعات و عباداتشون قبول باشه مارو هم فراموش نکنن سر نمازهاشون و موقع افطار خیییییییییییییییلی التماس دعا داریم امسال توی این ماه عزیز همش نگران بودم که اذیت بشم هم به خاطر اینکه امسال بعد از سه سال روزه میگرفتم و هم اینکه پسرم و نکنه یادم بره و تغذیش خوب نباشه یا من اصلا حوصله ی رسیدگی نداشته باشم که خدارو شکر به لطف خودش نه تنها اذیت نشدم بلکه لذت هم میبردم خدارو شکر تغذیت از خواب که بیدار میشی سر جاشه تا موقع افطار که مامانی بهت ملحق میشه شکمو هستم دیگه همش فکر خوردنم خدارو شکر میکنم اول از همه...
3 تير 1394

عکس های درهمی

اول از همه دست نی نی وبلاگ درد نکنه یک صفحه ی بلند بالا نوشتم همش پرید اطلاع نمیدن به آدم قبلش خب بریم سراغ عکسامون عکسای درهمی عکسای مختلفیه که هر جا که رفتیم توی این چند وقته بعد از عید و تعطیلات مبعث و روز پدر ازت گرفتم که میزارم تاریخ عکس هات هم مربوط میشه به اردیبهشت سال 94 پذیرایی از ارباب نوش جونت یکی از میوه های مورد علاقت هندوانه نووووووووووش جونت باز هم شیطنت گفته بودم که همه ی تلاش من و بابا جونی اینه که به شما توی همه ی لحظه ها خوش بگذره الان چند وقته بابا جونی شبا شمارو میبره پارک که...
4 خرداد 1394

22 اردیبهشت 94

22 اردیبهشت 94 تولد بهترین بابای دنیا مبارک بابا جونی باید ماروببخشه که نتونستیم زودتر از این تاپیک تولدش و بزنیم ولی خودش میدونه که این ماه .ماه شلوغ و پرکاری بوده برای هممون امسال 2 تا تولدگرفته شد برای باباجونی یکی خودمون گرفتیم یکی دیگه هم همکاراش داخل اداره که ازشون تشکر میکنیم خییییییییییییییییلی لطف کردن عکسای تولد اداره ی بابا رو نداریم توی گوشی خودشه اگر به دستمون رسید حتما میزاریم ولی عکسای تولد خودمون و که دارییییییییییییییییییییییم پس میزاریم بابا جون و همسر نازنینم 120 تا از این کیک هارو ببینی و همیشه سلامت و لبای خندونی داشته باشی آمین سبد میوه که رادین چشم ازش برنمیداشت نوش جونت ...
4 خرداد 1394

سفر نا مه ی کاشان سال 94

عسل مامان اومدیم باز هم با یک عالمه پست و عکس عقب افتاده اردیبهشت ماه بود که رفتیم کاشان برای گلاب گیری سفر یک روزه که صبح رفتیم و شب برگشتیم با کلی خاطره و خوشی که برات میزارم صبح که از خواب بلند شدی این شکلی بودی چون بد خواب بودی و زود بیدارت کرده بودم و حوصله نداشتی ببخشید نازنینم مسافرت این جور چیزهارو هم داره بزرگتر میشی خودت متوجه میشی نیم ساعت بعدش پارک سر کوچه که دیگه نمیشد شیطنت هات و کنترل کرد نیاسر کاشان اینجا ایوون یه خونست که پایین دارن گلاب گیری میکنن یعنی ما الان جلوی در خونه ی مردم هستیم 😂 اینجا هم ک...
4 خرداد 1394

تولد 2 سالگی گل پسری

واماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  تولد بالاخره تولد  2سالگی شما برگزار شد یک ماهی میشه که گرفتیم وقتش  و نکردم تا به الان عکسات و بزارم که الان شد تاخیر تولد شما بنابه دلایلی بود مهمترینش این بود که ماه صفر بود و باید صبر میکردیم تا تموم بشه بعدا بگیریم که بعداز اون خرد به تغییر دکوراسیون خونمون که یک ماهی هم اونجا طول کشید بعدش عمو حسین نمیتونستن شرکت کنن به خاطر فوت مادر خانمش و ماهم احترام گذاشتیم و صبر کردیم و بعد از اون سریییییییییییییع در اولین فرصت گرفتم نزاشتم وقفه ایجاد بشه عسلم. واما در مورد تولد تم تولدت باب اسفنجی بود که همش کار خودم و خاله جونی بودمثل همیش...
20 ارديبهشت 1394

13 بدر 94

واما 13 بدر آخ که چه قدر خوش گذشت هر چی بگم کم گفتم  بزن و بکومون که سر جاش بود بازی های بچه گانمون سر جاش بود خوراکمون سر جاش بود ماشین گردیمون سرجاش بود اصلا انگار اون روز نوجووون شده بودیم همه ی کارهامون به قولی بچه گانه بود  ایشون امیر  خان هستن 3روز از شما بزرگترن  و خییییییلی نازن هم خودش هم خونواده ی گلش قهر کردی سر توپ آش رشته ی واااااااااقعا خوشمزه به من که خیلی چسبید این هم منقلمون قبل و بعد از عمل شما و امیر داخل استخر پر از خالی آب قربون اون نشستن برم من  اگر شما نبودی که نهاری در کار نبود هم...
9 ارديبهشت 1394

6تا 12 فروردین

خب بریم سراغ عکس ها  واااااااااااااااااااااااااای چه عکس دیوونه کننده ای این هم حوض ماهی  تگرگ شدید داخل تهران در ایام عید  مامان جونی و خاله جونی و دایی جونی همه ترسیده بودن  ولی من و شما از ذوقمون توی اتاق جیغ میکشیدیم و میدویدیم صدای تگرگ زیاد بود کسی صدامون و نمی شنید داخل ساختمون به خاطر همین دو تایی فریاد میزدیم از ذوقمون این عکسای داخل حیاط خلوت مونه یادم نبود از کوچه هم عکس بگیرم  همه میگفتن سفید پوش شده بود  این هم شهر عسل ​ ...
9 ارديبهشت 1394

1تا 5فروردین 94 مازندران -شیرگاه

این هم عکسای پسر قشنگم لحظه ی تحویل سال پسر نازم موقع تحویل سال در خواب ناز عکس در کنار سفره ی هفت سینمون  روز اول سال و قبل از رفتن به خونه ی مامان جونی داخل ماشین که خیلی نازداری اطراف و نگاه می کنی اولین روز سفرمون جاده ی برفی مازندارن از روز اولی که رفتیم برف و بارون شروع شد تا روزی که برگردیم آفتا ب شد  خدایاشکرت داخل ماشین توی اون ترافیک جاده شما در حال شیطنت بودی یه دقیقه آروم نبودی  این هم ترافیک جاده بالای گردنه پر از برف و کولاک بود پایین هیچ خبری نبود جز سرما تصمیم گرفتیم چند دقیقه ای استراحت کنیم و ...
9 ارديبهشت 1394

اولین پست 94

اومدیم با یک عالمه حرف  و عکس و خبر و همه چییییییییییییییز هر چی که دلتون بخواد . اول از همه فرار سیدن سال نو سال 1394 رو به پسر نازم تبریک میگم بعدش به همه دوستامون چه نی نی وبلاگ چه دوستای دیگمون که همیشه به ما سر میزنن و مارو مورد لطف خودشون قرار میدن .امیدوارم که سال جدید در درجه ی اول سالی پر از سلامتی بعدش پر از شادی و خوشی و نشاط  و در آخر سالی پر از پول برای همه باشه  آمین خیییییییییییییییییییییییلی دیر اومدیم ولی پر بار اومدیم  از لحظه ی اول سال تحویل خدارو شکر سرمون به خوشی گرم بود تا به الان که در خدمت پسرم هستم ولی دورادور به وبلاگت سر میزدم فقط تون...
9 ارديبهشت 1394

آخرین پست 93

عزیز دلم سال 93 هم تموم شد با همه ی خوبی هاو بدی هاش تموم شد اینی که موند خاطراتش بود که آخرین خاطره ی زندگی ما که خیلی هم بد بود زخم بینی شما بود که هنوز که هنوزه هم داره نقش بازی میکنه و هر روز که میبینم یاد اون اتفاق تلخ میافتم هر چی بود تموم شد  به خیر گذشت داریم وارد سال جدید میشیم کمتر از یک ساعته دیگه مونده  و شما امشب بر عکس شبای دیگه زود خوابیدی میبینی کار روزگارو  هر چی باشه سال خوبی برات باشه پر از شادی و سلامتی وبرکت این ارزوی قلبی من برای عسلمه از صبحه دارم کارهام و تند تند انجام میدم تا بیام آخرین پستت و بزنم که بالاخره ساعت 1 نشستم پشت سیستم تا سال جدید با یک عالمه عکس جدیدی بیاییم ان شالله...
1 فروردين 1394
1