رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

بهمن و اسفند 93

1393/12/18 1:31
نویسنده : مامان رادینی
711 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مادر سلام.

یه سلام طولانی با یک عالمه خبر

الان مامان تنبل شما با گوشی انلاین شده وای که چه قدر سختمهخندونکتنبلم دیگهخندونک

بعد از اون اتفاق بد خیلی از دوستای نازنینمون جویای احوالات شما بودن که از

همشون ممنونم و دست همشون و میبوسم

 

و اینکه خیلی وقته می خواهم بیام به وب قشنگت اما چه کنم از وقت پرم که

نمیتونم بیام شب ها نیم ساعت قبل از خواب وقت دارم که این موبایل و وایبر

نمیزاره کهههههه

بگذریم .پسر عموی دوم شما که توی راه بود به دنیا اومد یک هفته زودتر از

موعدش .هول بوده دیگه بچمون.یه پسر دوست داشتنی و ناز .دی ماه بود ولی

تاریخ دقیقش و یادم نیست اواخر دی بود.الان شما دو تا داداشی داری.داداش

مسیحا .داداش مهکیا.قدمش هزاران بار مبارک باشه.

 

این از خبر خوش اولمون .خبر خوش دوممون اینه که  زخم بینی شما اصلا توی

ذوق نمیزنه و هر روز رو به بهبودی هستش

از این بابت خییییییییلی خوشحالم.

12اسفند ماه که گذشت تولد خاله جونی و مامان جونی بود .120ساله بشین

عزیزانمون .البته هنوز تولد نگرفتیم چه کنیم هر سال تولدشون میخوره به خونه

تکونی و وقت نمیشه باید بعد از تولد بگیریم.

مطلب اخرمون اینه که همه ی شهرمون بوی عید و میده حتی خونه هامون حتی

خونه ی ما .همه ی کارهای عیدمون و کردیم حتی پسری و جز آرایشگاه پسرپسره

قند عسله شنبه با بابا جونی قرار گذاشتیم که ببریمت راستی عکس های اتلیه ات

هم گرفتیم و اماده است و خییییییییییییییییییییلی هم قشنگ شده امسال عکسات

بی نظیره چه از لحاظ کیفیت چه از لحاظ محیط اتلیه خیلی کارشون عالی بود

خوشم اومد.

چند روز دیگه خونه ی مامان جونی کارداریم برای خونه تکونی بعد از اینکه تمام شد

بلافاصله تولد خاله جونی و مامان جونی و جشن میگیریم .بعد از اون هم

چهارشنبه سوری نزدیک میشه که شما عاشق هر چی اتیش بازی هستی

مطمینم که امسال بیشتر بهت خوش میگذره چون یک سال بزرگتر و فهیم تر شدی

و بیشتر درک میکنی 

 

خدا هم عمری بده و من هم تنبلیم و کنار بزارم تا اخر سال بیام وبت که دنیا حرفم مونده

آمین

پسندها (2)

نظرات (0)