رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

تولد 2 سالگی گل پسری

1394/2/20 17:26
نویسنده : مامان رادینی
1,403 بازدید
اشتراک گذاری

واماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  تولد

بالاخره تولد  2سالگی شما برگزار شد یک ماهی میشه که گرفتیم وقتش  و نکردم تا به الان عکسات و بزارم که الان شد

تاخیر تولد شما بنابه دلایلی بود مهمترینش این بود که ماه صفر بود و باید صبر میکردیم تا تموم بشه بعدا بگیریم که بعداز اون خرد به تغییر دکوراسیون خونمون که یک ماهی هم اونجا طول کشید بعدش عمو حسین نمیتونستن شرکت کنن به خاطر فوت مادر خانمش و ماهم احترام گذاشتیم و صبر کردیم و بعد از اون سریییییییییییییع در اولین فرصت گرفتم نزاشتم وقفه ایجاد بشه عسلم.

واما در مورد تولد

تم تولدت باب اسفنجی بود که همش کار خودم و خاله جونی بودمثل همیشه زحمتمون گردن خاله بودکه  از همین جا تشکر میکنیم ازش بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

همه ی کارهای تولدت آماده بوداز روز تولدت فقط منتظر موقعیت مناسب بودیم .دو روز قبل از تولد شروع کردیم به تزیین خونه و زدن بادکنک هات با بابا جونی که دست گلش درد نکنه خیلی زحمت کشید سر باد کردن بادکنک ها

روز تولدت هم با مامان جونی از صبح شروع کردیم به درست کردن پیش غذا  و دسر که از همین جا روی ماه مامان جونی و میبوسم که خیییییییییییلی زحمتش دادیم

بریم سراغ عکسات

لیبل های نوشابه

میز پر از خالی تنقلاتت

هنوز پرش نکردم

این هم عکست که به مهمونامون کادو دادیم

این هم پیش غذاهامون

اینقدر شلوغ شد که یادم رفت از همه ی غذاها در کنار پیش غذاها عکس بگیرم خیییییییییییلی در هم شد همه چیز

این هم سفره ی غذامون که قبل از اومدن مهونا سر سفره بایدمینداختم که یادم رفت آخرش یادم افتاد

شما و مسیحا جونی پسر عموتون

زمانیکه کیکت و دیدی نفهمیدی اطرافت چه خبره همش چشمت به کیکت بود از همه مهمتر چون طرحش و دوست داشتی لذت میبردی از تصویر کیکت من از شما بیشتر زمانیکه میدیدم شما لذت میبردی

از سمت چپ مهکیا پسر عموی شما .علی پسر عمو.خودت و پویان پسر عمه که همتون بغل مامانی هستین

از کیک بریدن و شمع فوت کردنت فیلم دارم عکس ندارم عکسات و عمه داره ازش میگیرم بعدا به این عکسات اضافه میکنم شرمندتم پسرم 

واما کادوهااااااااااااااااااااااا

این جعبه ی پر از کادو برای دایی جون و مامان جون و خاله جونیه

این هم داخلش

این هم از طرف عمو حسین

عمه هم کادوشون نقدی بود

مامانی هم نقدی بود

این هم از طرف عمو مهدی و عمه مریمه

این ماشین ها هم از طرف مسیحا جونیه

این تفنگ قشنگ هم از طرف مهکیا جونیه

این هم از طرف خاله پروانه همسایه ی واحد بغلیمون که خیلی زحمتشون دادیم و سرو صداهامون توی طول تولد اذیتشون کرد

در آخرش هم از طرف رادین از همه ی عزیزامون تشکر می کنیم که خییییییییییییییییییییلی زحمت کشیدن جبران میکنیم بغل

در کل خییییییییییییییلی به من چسبید تولدت همون جوری که می خواستم شد و همه هم خوششون اومده بود و تمیز برگزار شدو همه چیز هم با برنامه پیش رفت و مرتب و اینکه باری از روی دوش من برداشته شد همش فکرم این بود که تولد رادین موند خداروشکر تموم شد

مبارکت باشه عسلم 120 تا از این تولد هارو ببینی

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان امیر عطا
30 اردیبهشت 94 0:56
سلام.عزیزم تولدت خیلی قشنگ شده خودتم که ماه.. دست مامان و بابا درد نکنه...مبارک باشه عسلم....ببخش اگه دیر اومدم اتفاق بده که همش برای ما میفته...
مامان رادینی
پاسخ
سلام ممنون هیچ وقت بدی نیاد سراتون خدا بد نده چی شده خاله؟