بدون عنوان
بالاخره سیستم ما درست شد چه قدر وبلاگت بدون عکسای خوشمزه ات بیمزه شده بود این وجدی میگم نازنینم هر زمان که میومدم ونمی تونستم عکسات و آپ کنم کلی عصبی می شدم ولی بالاخره بابا جونی درستش کرد دستت دردنکنه بابای گلممممممممممممممممممممم واما عکسای قشنگم پسر مومن من در حال نماز خوندن زمانیکه صدای اذان و میشنوی اول یه چیزی به عنوان صلوات زیر لبت میگی بعد بدو بدو میری سراغ سجاده میاریش و پهن می کنی ای قربونت برم من که اون لحظه دلم ضعف میره و دوست دارم بخورمت اما حییییییییییف اینجا هم خونه ی عمه ی بابا جونیه که رفته بودیم قزوین واقعا قطعه ای از بهشت میمونه خیلی جای قشنگیه ...