بدون عنوان
ببخشید پسرم اینقدر سرم شلوغه که بعد از 2 ماه تازه تونستم عکسای تولدت و برات بزارم
البته تولدی که خاله برات گرفت فقط چند تا عکست و میتونم بزارم باقیش نمیشه مورد داره
اینقدر اذیت کردی و گریه کردی که اصلا نمیزاشتی عکس بگیریم چون خوابت میومدم حوصله ی هیچ
کسی و نداشتی این چند تا عکس هم شانسی گرفتم
رادین و آتلیه
این عکسیه که خودم ازت انداختم توی آتلیه که یه دل سیر گریه کردی و نشد که یه دونه از عکساتم انداخت حق هم داشتی چون اتلیه سرد بود و یخ کرده بودی
رادین و کیک تولد یک سالگیش
دستت درد نکنه خاله جونی اینقدر قشنگ بود که دلم نیومد کیک و شلوغش کنم با شمع
این هم کادوی فردای تولدت که قرار گذاشتیم ببریمت تفریح رفتیم شمال
رادین و تاب خونگی (خونه ی عموی مامان)
اینجا عمو داره با صدای بلند نماز می خونه شما با تعجب نگاه میکنی
ممنون خواهر نازنینم به خاطر همه چیز ان شالله عروسیت جبران میکنم