رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

واکسن 6 ماهگی رادینی

1392/3/9 13:32
نویسنده : مامان رادینی
303 بازدید
اشتراک گذاری

پسر باهوشم سه شنبه من و شما و دایی جونی و مامان جونی رفتیم برای زدن واکسن

بعد از قد و وزن که همه چیز نرمال بود و خانم دکتره توضیح داد که از این به بعد چه غذاهایی و به عنوان غذای کمکی باید بخوری البته همه چیز و خودم می دونستما فقط گوش دادم که دلش خوش باشهنیشخند

خلاصه نوبت واکسنت هم که شد واکسن و زدیم و طبق معمول شما هم گریه کردی و تا رسیدیم خونه ساکت شدی چون پیش دایی بودی ساکت بودی شما دایی خییییییییلی دوست داری زمانی که صدای دایی و میشنوی اگه در حال گریه هم باشی ساکت میشی و میخندی به خاطر همین خیالم راحت بود

 واما واکسن:

بر عکس دو تا واکسن قبلیت که خیلی اذیت کردی و گریه کردی و تب کردی این واکسن خداروشکر خوب بود و شما آروم بودی و اصلا گریه نکردی که خداروشکر میکنم

یه چیز جالب دیگه که شما از دیروز تا به الان جیغ زدن یاد گرفتی و نانای کردن تا یه آهنگ میشنوی سریع دستات و تکون میدی خییییییییلی عسل میشی وقتی نانای میکنی

الان هم بغلم نشستی و با هم تایپ میکنیم و شما نمیزاری من بیشتراز این تایپ کنم

باقیش بمونه برای بعدماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان مهناز
9 خرداد 92 17:44
سلام من تازه با وبلاگت اشنا شدم به منم سر بزن ممنون


سلام جشم عزیزم حتما باعث افتخاره
مامان امیرعطا
10 خرداد 92 2:10
سلام عزیزم. خوبین؟ پسری دیگه داره مرد میشه ها. خدا حفظش کنه.
سلام مهربونم ممنونم شما خوبین؟
خیلی ممنون از احساسات قشنگت خدا امیرجونی و هم نگه دار باشه آمین

مامان مهناز
11 خرداد 92 10:08
سلام مرسی از اینکه برام نظر گذاشته بدی بازم بهم سر بزن راهنماییم کن . فردا امتحان دارم برام دعا کن . رادین رو ببوس

چشم حتما
برات آرزوی موفقیت میکنم برو که خدا پشت و پناهته از هیچی نترس