رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

اولین دید و بازدید سال نو رادین

1392/1/4 2:49
نویسنده : مامان رادینی
253 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از سال نو من دوست داشتم که شمارو اول ببرم زیارت با  بابا جونی تصمیم گرفتیم که بریم جمکران که یک ساعت بعد از سال نو راه افتادیم به سمت جمکران که خیلی هم خوش گذشت تقریبا اولین مسافرت راه دور شما هم حساب می شد البته سفر زیارتی چون سفر سیاحتیت و رفته بودیم قزوین

خلاصه جمکران خیلی شلوغ بود ولی خیلی خوش گذشت شما آروم بودی و بیشتر به اطرافیانت نگاه میکردی چون برات تازگی داشت تا بیرون بودی ساکت بودی ولی تا میرفتی توی ماشین گریه میکردی که بریم  توی ماشین نمونیم نیشخند ای دردری

روز اول فروردین رفتیم خونه ی مامان بزرگ(مامان بزرگ باباجونی) بعد خونه ی مامان جونی .مامان جونی چون بزرگتره خیلی ها اومدن به دیدنش خلاصه خونه ی مامان جونی اون روز پر میشد از مهمون و خالی می شد عمو حسین هم اولین مهمون ما بود که روز اول فروردین اومدن دیدنی بابا جونی .چون بابا جونی بزرگتره

روز 2فروردین هم قزوین رفتیم .روز سوم هم که دیروز بود تازه ما شروع کردیم به دید و بازدید تهرانمون که هنوز خیلی ها موندن چون من و بابا جونی عمو و دایی داریم که باید دیدنی اونا هم بریم شما پسر گلم هم دیدنی عموهات هنوز نرفتی چون مسافرتن نیستن  ان شالله بیان دیدنی اونا هم میریم .

خب تا اینجا خیالم راحت شد که خاطرا ت نوروزت و ثبت کردم سعی می کنم تا 13 برات بنویسم که چیزی از قلم نیافته

الان هم شما در کنار باباجونی لالا کردی و داری  خوابای قشنگ می بینی  عزیز دلم

بوووووووووووووووووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)