رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

چهارشنبه سوری 91

1392/1/8 19:58
نویسنده : مامان رادینی
265 بازدید
اشتراک گذاری

٤ شنبه سوری یا به قولی چهار شنبه سوزی امسال متفاوت بود با سالای دیگه چون نازنینی مثل رادین در کنارمون بود

من وشما پسرناز از شب قبل از 4 شنبه سوری رفته بودیم خونه ی مامان جون صبح که خبری نبود ولی  از ساعت 3 به بعد سر و صداها کم کم داشت زیاد میشد و مغازه ها داشتن کم کم تعطیل میکردن که برن خونه هاشون

مامان جون هم خونه تکونی داشت من که امسال نمی تونستم کمکشون کنم ولی حداقل تونستم یه کمک کوچولو کنم اون هم چیدن سفره ی هفت سین بود حالا عکساش و هم بعدا میزارم

اون روز خاله جونی هم سرما خورده بود که من و باباجونی و مامان جونی آخر شب وقتی که خیابونا خلوت شدن بردیمش دکتر

وای پسر مامان نمی دونی که سر کوچه ی ما چه خبر بود امسال بدتر بود یه پیکان وانت و بدون اینکه از صاحبش اجازه بگیرن برده بودن و آتیش زده بودن من خدارو شکر کردم که نبودیم خونه چون از صدای انفجار اون 100% شما هم می ترسیدی ولی در کل شب قشنگ و به یاد موندنی بود چون فرداش عید بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)