رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

13 اردیبهشت 92

1392/2/13 21:17
نویسنده : مامان رادینی
290 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزیزم امروز من و شما و بابایی با عمو و زن عموی بابا جونی و با بچه هاش رفتیم خونه ی عمه هانی (عمه ی باباجونی)وقت نشده بود که عید بریم خونشون قرار و دیشب گذاشتیم که امروز بریم که ساعت 6 صبح رفتیم خونه ی عمو و ساعت 7 از اونجا راهی شدیم

نسبت به پارسال خونه ی عمه جونی خیلی تغییر کرده بود و خیلی هم سر سبز شده بود و باغاتشون همه پر بود از میوه که البته نرسیده بود زمانش شهریور بود خیلی جای قشنگی بود یه بار با بابایی قبل از نهار رفتیم داخل باغ و چند تا دونه عکس انداختیم و بعد از نهار هم همه با هم رفتیم و یک ساعتی و اونجا بودیم و از طبیعت سبز باغات استفاده بردیم خیلی آب و هوای تمیزی داشت باد که به صورت قشنگ شما می خورد خیلی خوشحال بودی و می خندیدی شما از اول مهمونی آقا بودی تا  زمانی که بر گردیم معلوم بود که خیلی بهت خوش گذشته بود خدارو شکر

عکس های زیادی انداختم که در اسرع وقت برات میزارم

راستی نوژا جون هم اونجا بود که 2ماه از شما بزرگتر بود خیلی با نمک بود  که شما هم عکس های زیادی با نوژا جون انداختی که اونا رو هم میزارم

الان مامانی خیلی خسته است و قراره که امشب بریم خونه ی مامان جون بمونیم پس بلند شم و برای شما لباس آماده کنم تا فردا بوس پسرم ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)