رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

16 اردیبهشت 92

1392/2/16 16:38
نویسنده : مامان رادینی
329 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان دیروز از صبح من و شما با هم تنها بودیم و کلی بازی کردیم و من توی این فواصل می رفتم کارام و انجام میدادم و بر میگشتم پیشت. تا ساعت 6 باباجونی از سر کار اومد و سپردمت به بابا و رفتم سراغ شام ساعتای 9 شام و خوردیم و رفتیم پارک تا ساعت 12 بیرون بودیم و خیلی هوا خوب بود ولی برای شما میشه  گفت نه هوا سرد بود به خاطر همین زود برگشتیم ولی خیلی افسوس خوردم که چرا دوچرخم و با خودم نبردم

ولی بابایی قول داد که دفعه ی بعد دوچرخه رو با خودمون ببریم و من شما رو بسپارم به بابا جونی خودم برم دوچرخه سواری آخه قبل از اینکه خدا شمارو به ما بده من وبابایی شبا میرفتیم پارک بابایی پا به پای من ورزش میکرد با این تفاوت که من سواره بابایی پیاده نیشخند

خلاصه این بار می خواهیم 3تایی ورزش کنیم  الان هم شما گل پسر بعد از 4ساعت بیدار بودن و بازی کردن گرفتی لالا کردی

خوب بخوابی عزیز دلمخواب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیرعطا
16 اردیبهشت 92 20:07
ای ول مامانی ورزشکر
خاله فاطمه
17 اردیبهشت 92 1:35
ای جانم ای جانم