رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

سفر شمال با مامان جونی

1392/4/2 1:50
نویسنده : مامان رادینی
316 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم دیروز جمعه بود و ما رفتیم یک روزه به سمت شمال مجبور بودیم مامان جونی اونجا کار داشت و باید میرفت من هم دوست نداشتم که مامانم تنها باشه به خاطر همین من و باباجونی و مامان جونی تصمیم گرفتیم که بریم شمال که دایی جونی و خاله جونی هم بعدا تصمیم گرفتن که مارو توی این سفر یه روزه همراهی کنن با اینکه خیلی مدتش کوتاه بود ولی خیلی خوش گذشت دومین سفرشمال  شما گل پسرم بود  هوا خیلی خوب بود خنک و بارونی ساعت 6 صبح راه افتادیم ساعت 10 صبح هم رسیدیم یعنی کلا توی خنکی بودیم

اصلا اذیت نکردی ولی دیگه نیم ساعت بودکه برسیم خونمون کلافه شده بودی که معلوم بود از خستگی راه و داخل ماشین نشستن بود که با هم بازی کردیم ومشغولت کردم تا رسیدیم دیگه مامان اینقدر خسته بود که نتونستم بیام کلبه ی قشنگت امشب دیگه همه ی کارام و کردم و الان هم می خوام عکسای قشنگت و بزارم که خاله جونی( مامان امیر عطا جونی ) فرمودن که پس کو عکساش نیشخنداز همین جامیگیم چشم خاله جونی الان میزارم

راستی فردا هم مامان جونی با خاله و دایی جونی میان خونمون شام که خیلی خوشحالیم و برای دیدنشون لحظه شماری میکنیم فردا هم شب نیمه شعبانه که خیلی روز قشنگیه تولدامام زمان

که از همین جا به همه ی نی نی وبلاگی ها این عید قشنگ و تبریک  تهنیت عرض مینماییم

قربونت برم که هر روز که میگذره بیشتر بهت افتخار میکنم ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان امیرعطا
2 تیر 92 1:58
سلام. سفر بیخطر. ایشالله همیشه به سفر و شادی.عیدت هم مبارک رادین جونم. مامانی ممنون هم از اینهمه توجه شما به پیام های ما.

سلام قربونت برم کاری نکردم که شما عزیز که هر روز به ما سر میزنی