سفر قم و اولین آرایشگاه رادینی
پسر زیبای من همونجوری که گفته بودم 5شنبه رفتیم قم
من و شما و بابایی سه نفره ساعت 9 از خونه راه افتادیم و اول رفتیم مرکز
بهداشت برای قد و وزن شما که همه چیز نرمال بود و خداروشکر مشکلی
نداشت نوبت بعدیت هم شد 6 خرداد ماه هم برای قدووزن هم برای واکسن
18 ماهگی واکسن آخر و راحت شدن خیالم برای درد واکسن این از این
بعد از اون راهی قم شدیم ونزدیک اذان ظهر رسیدیم و من و بابایی تصمیم
گرفتیم که موهای شمارو یه کوچولو اونجا کوتاه کنیم و متبرک بشه که قسمت نشد و موند
سفر کوتاه و قشنگی بود خیلی خوش گذشت کاش مامان جونی هم میومد که جاش خالی بود ان شاالله سفرهای بعدی
بعد از یه استراحت کوتاه راهی تهران شدیم چون تصمیم گرفتیم که موهای
شمارو تهران کوتاه کنیم به همین خاطر زودتر راه افتادیم که به همه ی
کارهامون برسیم شما پسرماهی بودی واصلا اذیت نکری کلی هم باهم بازی
کردیم توی ماشین بیرون هم که بودیم بابا جون و اذیت می کردی چون همش
بغل بابا بودی زمین هم که میزاشتیم راه نمی رفتی که دوان دوان میکردی به
خاطر همین خطر ناک بودی ترجیح دادیم که بغلمون باشی
بعد از ظهر هم شما عسل پسر برای اولین باررفتی آرایشگاه و بر خلا ف اون
چیزیکه فکر میکردم بترسی و اجازه ندی که موهات و کوتاه کنن هیچی نگفتی
وهمش نگاه میکردی. عکسات و هم دارم همین الان برات میزارم آخراش دیگه
چون کنجکاو بودی وقیچی ومی خواستی از آقای آرایشگر بگیری دیگه نزاشتی
واون بنده ی خدا هم تند تند موهات وکوتاه کرد و چه قدر هم ازشماو همکاری
که کرده بودی خوشش اومده بودو همش می گفت اسپند یادتون نره ما هم گفتیم
چشم وقبول کردیم و انجام دادیم این هم از 5 شنبه ی ما که خییییییییییییییییییییلی خوش گذشت
مبارکت باشه عسل ترینم ان شنالله دومادیت