رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

قالب جدیدت مبارک

1393/3/12 17:57
نویسنده : مامان رادینی
277 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عسلم قالب جدیدت مبارک

دست خاله عسل جونی دردنکنه که گل  کاشت  خاله عسل می بوسمت از طرف رادین

واما سفر نامه ی ما همراه با یک اتفاق بد

از صبح همه ی کارهامون و کردیم و آماده شدیم برای رفتن اول میریم خونه ی مامان جونی بعد از اونجا همه با هم میریم

همه چیز به خوبی پیش میرفت تا همین نیم ساعت پیش یک قیامتی شد تهران هوا سیاه شد بعد قرمز همه جا تاریک شد هوایی که تا قبل از اون آفتاب بود یک لحظه قیامت شد جوری شد که همه توی کوچمون دادمیزدند قیامت شد شما هم تا قبل از اون خواب بودی وکار خدا شد که بیدار بشی و نترسی با اینکه زیادمتوجه نمیشی ولی با این حال ترسیده بودی چون تنها بودیم بغلت کردم بردمت جلوی در خودم هم ترسیده بودم وحشتناک از یک طرف بابا هم توی راه بود از اون بیشتر ترسیدم که نکنه خدایی نکرده اتفاقی براش بیافته که به خیر گذشت وخداروشکر سالم رسید

تا 5 دقیقه ی پیش که بابا اومد و با  بابا جو.نی اومدیم خونه ولی اونجوری که بابا می گفت تلفات زیاد داشته که توی خبر تهران معلوم میشه. ولی یه چیزی میگم پسرکم خیلی وحشتناک بود نمونه ی همین هوارو 10 سال پیش تقریبا زمانیکه زلزله ی 5 ریشتری توی تهران اومد دیده بودم اون موقع من مدرسه میرفتم و زمانی هوا اینطور شد که شب  بودو تاریکی هوا مشخص نشد خلاصه هر چی بود به خیر گذشت

تا پست بعدی که  میشه بعد از  سفر مشهد .بای

پسندها (3)

نظرات (3)

ღღ دردونـــه تـــــــم ღღ
12 خرداد 93 18:57
قابلی نداشت عزیزم
مامان رادینی
پاسخ
عزیزمی
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
16 خرداد 93 23:27
خداوند دو بار به کار انسانها می خندد ... دفعه اول زمانی است که می خواهد کسی را به اوج برساند در حالی که تمام دنیا سعی می کنند که او را به زمین بزنند دفعه دوم زمانی است که می خواهد کسی را به زمین بزند در حالی که تمام دنیا می خواهند او را به اوج برسانند . قربونت برم خدا ؛ تو بخند بر حیله های بدخواهان
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
16 خرداد 93 23:28
شعبان بهانه ای ست برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی ...