کرج و باغ میوه
عشق من سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
از دیروز شروع می کنم که رفته بودیم کرج میوه چینی به یه باغ دعوت شده بودیم
برای میوه که از اقوام بودن خیییییییییییییییییییییییییییییییلی خو ش گذشت با یک
عالمه میوه مواجه شدیم و هم چیدیم هم خوردیم هم آوردیم خیلی خوش
گذشت و از همین جاازشون تشکر می کنیم که باعث شدن این همه بهمون
خوش بگذره (اقواممون و گفتم)
خلاصه اینکه اونجا یه نی نی بود که 3 روز از شما بزرگتر بود و خیلی از کلمات و
می گفت به راحتی ولی شما همش چند تا کلمه می گی و اون هم با التماس
بیشتر هر چیزی که بخواهی اشاره میدی در صورتی که دیگه الان باید کلمه بگی
پسر تنبل من هم راه رفتنت و دیر شروع کردی هم اینکه برای صحبت کردن هم
تنبلی می کنی نداشتیماحالا تصمیمم و گرفتم از فردا بیشتر باهات صحبت
کنم و اگر هم اشاره دادی اجبارت کنم که اسمش و بگی مثلا زمانی که آب می
خواهی دستم و می گیری میری سمت آب سرد کن یخچال و آب می خواهی
چند باری اوایلش گفتی آبه ولی دیگه بعد از اون نگفتی راحت طلب شدی دیگه با
اشاره ولی از فردا ورق بر میگرده
از کارهای شما هم همچنان علاقه به جارو برقی و ماشین هست یعنی قسم
میخورم که روزی نمیشه که چشمات و باز کنی و اشاره ای به جارو و ماشین
نکنی امروز از بس گریه کردی کبود شدی و جارو خواستی تا اینکه مامان جون
دلش سوخت و بهت داد که من گفتم که کار اشتباهیه چند بار گریه کنی و بهت
ندم از سرت میوفته مثل الان که قایمش کردم تا فردا نری توی کمد و باز هم
بخواهی .ببینی نیستش دیگه دست بردار میشی مگر زمانیکه بخوام جارو بکشم
اون هم باید یه فکری کنم یا اینکه بزارم خونه رو کثیفی برداره و جارو نکشم تا
شما یادت بره
این هم چند تا عکس قشنگ از یه پسر قشنگ و دوست داشتنی
توی پست قبلی نوشته بودم که کارجدید شما شده پریزهای کولر وخاموش روشن کردن و روی مبل ها ایستادن
نمونش
خوابیدن هنگام تماشای تلویزیون
این هم هنر مامان که داری استفاده می کنی لواشکی که خودم درست کردم
خوابیدن های عجیب و غریب شما
این هم باغ دیروز که داری شیشه ی شیرت و سرپایی می خوری
این هم رادین و یک عالمه میوه روی درخت که هنوز چیده نشده