رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

شهریور 93

1393/6/16 0:43
نویسنده : مامان رادینی
306 بازدید
اشتراک گذاری

پسر ناز من 1 سال و 9 ماهگیت هم رفت و 22 ماهه شدی چه قدر زود بزرگ شدی

خدایا شکرت خودت دستم وگرفتی و بزرگش کردم خودت هم نگه دارش باش و سلامت نگهش دار

آمین

بگم از احوالات این چند وقته که اکثر روزها از اول شهریور سه تایی میرفتیم بیرون برای خرید و

کارهای ضروری اخه یه چند تایی عروسی در پی داریم و لباس نخریده بودیم یه روز میرفتیم

برای شما روز دیگه هم برای بابا جونی من هم خداروشکر لباس دارم مشکلی نیست

 

بعد از  اون مهمون پشت مهمون یاخونه ی ما یا خونه ی مامان جونی هفته ی پیش امیر جون

یکی از اقوام مامان جونی اومده بودن خونه ی مامان جونی شام بودن زودتراومده بودن که

بریم خرید از اونجایی که با شما فسقلی ها نمیشد رفت  خرید شمارو سپردم به خاله جونی

رفتیم بیرون  سه ساعتی بیرون بودیم بعد از اینکه اومدیم شما سرشار ازبغض بودی آخه تا به

حال این طوری پیش نیومده بود که تنهات بزارم  زدی زیر گریه تا حسابی خودت و خالی کردی

خندونک راستی امیر جون اختلاف سنش باشما 3 روزه امیر از شما بزرگتره

خلاصه بعد ازاون مثل مورچه که دونه جمع می کنه برای زمستون .افتاده بودم به جون یخچال

وکلی خرید کردم و خیال خودم و برای زمستون راحت کردم تا چهار شنبه که مهمون از شمال

داشتیم یه روز خونه ی مامان جونی بودن یه روز هم خونه ی ما  کلی خوش  گذروندیم بعد از

رفتن مهمونامون کلی تمیزکاری داشتیم و جمع وجورکردن وسایل خونه  تا به امروز کارداشتیم

الان یه مقدار سرمون خلوته واومدیم خدمتتون

 

فرهنگ لغت دهخدای رادین

بابا=بابا

مامان=مامان

خاله=داله گاهی اوقت هم لاله

دایی=داااااااااااااااااااااااایی وسطش و خیلی کشدار می کنی

عمو=عبو

رادین=دادیس

نعنا=نانا

آبه =به

ازامروز هم سایز پوشکت عوض شد و آخرین  سایز پوشک و هم استفاده میکنی تا چند

ماهی که ان شالله بگیرمت از پوشک علاوه بر عوض شدن سایز پوشکت شکل ظاهری

پوشکت هم از امروز عوض شده بود یعنی کارخونه ی سازندش عوض کرده و مدل جدید زده

محبتهر دوتاش مبارکت باشه هم سایز جدید که نشون میده مردی شدی برای خودت و عشقی

شدی برای مامان و بابا هم بسته بندی جدیدت

 

جیغ زدن هات سرشار شده شب و نصفه شب موقع بازی جیغ میزنی به طور وحشتناک

بعد از ظهر ها با  بابا جونی میری پارک دست به پرت کردنت عالی شده هر چیزی و پرت  می

کنی و از هر کسی دلخور میشی یا من ومیزنی یا بابا از غریبه ها وحشت داری هر کسی که

برات غریبه باشه نگاش نمی کنی می چسبی به من یا بابا و صورتت و هم سمتش بر

نمیگردونی که ببینیش تا برن خونشون

زمانیکه پوشکت یک مقداری خیسه اصلا پی پی نمی کنی زمانیکه جات و خشک کردم

بلافاصله پی پی می کنی که این قضیه عصبی می کنه مامان و کچل تا زمانیکه من

نخوابیدم و بیدارم بیداری مثل الان که 100 بار خواستم بخوابونمت نخوابیدی و بلند شدی من

هم توجهی نمی کنم تا خودت خوابت ببره خندونک

خلاصه دلبری هات زیاده هر چی بگم کم گفتم

مهم اینه که خییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستت دارم

پسندها (4)

نظرات (3)

مامان روژینا
16 شهریور 93 9:25
قربون پسملی نازم که آقا شده
مامان رادینی
پاسخ
ممنون خاله جونم
مامانی رادین
16 شهریور 93 14:08
سلام عزیزم 22 ماهگیت مبارک قربونت برم شیرین زبون خاله مامانی عکس رادینمون هم بزار دیگه دلمون براش تنگ شده مرسی
مامان رادینی
پاسخ
ممنون خاله جونم چشم حتماا سر یه فرصت منااسب
ღايـــليـــــــــا شاهـــزاده كوچولوي مامان و باباღ
16 شهریور 93 19:13
سلام دوستم خدا رفته گان شما رو هم رحمت کنه
مامان رادینی
پاسخ
ممنون عزیزم