رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

2 سالگیت مبارک

1393/9/6 3:17
نویسنده : مامان رادینی
242 بازدید
اشتراک گذاری

عسلم

فردا 6 آذر 93 ساعت 14:46 پسرمن رسما به دنیا میاد خیلی دوست داشتم این تاپیک و همون ساعت برات بزارم ولی فکر نکنم  بنابه دلایلی ازموضوعات که توضیح میدم

عزیز مامان تولدت هزاران بار مبارک از این بابت من و بابا  جونی خیلی خوشحالیم که میوه ی باغ زندگیمون هر روزبزرگترمیشه و ما بهش افتخار می کنیم ان شالله در آینده یکی ازموفق  ترین ها ببینیمت .آمین .که برای من آرزو نیست واقعیته چون با هوشی که پسر من توی این سن داره  حتم دارم که بهت افتخارمیکنم اگر عمری خدا بهم بده چشمک

یادش به خیر دو سال پیش همچین شبی من تا دیر وقت پشت سیستم نشسته بودم و خوابم نمیبرد اخرین پستم هم زدم دیر وقت هم بود عاشورا هم بود زدم  و مثلا رفتم بخوابم که از ذوقم خوابم نبرد آخی چه زود گذشت و قشنگ گذشت لحظات شیرینی بود هم زمانی که  جنین بودی هم زمان به دنیا اومدنت  هم الان که داری بزرگتر میشی هر روزت برای من بهترینه

اینقدر ذوق زده ام که نمیدونه چی بنویسم و ازکجا بنویسم خندونک

فقط دوست دارم همش از خدا برای تک ستاره ی آسمونم آرزوی  خوبی و خوشی کنم و پروردگار بزرگم و شاکر باشم

ناناز من یک سال دیگه بزرگ ترشدی و شدی 2ساله ای جون دلم از سال پیش که تاپیک تولد یک سالگیت و زدم تا به الان چه قدر پیشرفت داشتی از یک سالگی به این طرف  کاملا راه میری بدون اینکه زمین بخوری حرف میزنی در حدکلمه ازدیوار راست بالا میری شیطنت هات بیشتر و بیشتر شده طوریکه سربرگردونم یک دقیقه ای خونه رو زیرو رو میکنی مثل امشب که تاپیک قبلیت دقیقا یک ساعت و نیم طول کشید نمیزاشتی که همش من درحال نشستن و بلندشدن بودم تا اینکه با تهدید خوابوندمت از یه اسباب بازیت میترسی متوسل شدم بهش و گرفتی خوابیدی

احتمالا از شنبه باید پروژه ی شیرگرفتنمون شروع بشه آخ که چه دورانی داشتیم با هم شب بیداری ها و شیرخوردن های دقیقه به دقیقه و ساعت 12 شب به بعد بیدارشدنت و نخوابیدنت از اون طرف 8 صبح بیدارشدنت که ظلمی بودبرای من که قبلا خوش خواب بودم تا 12 می خوابیدم اون وقت تا صبح بیدار میموندیم و از او ن طرف هم 8 بیدار باش آقا رادین

آخ که چه دوران قشنگیه حیف که داریم کم کم ازهم جدا میشیمگریهواقعا این هم یه نوع جدایی محسوب میشه پسرنازم ولی چه کنیم که دستور خداوندمونه و باید گفت اطاعت قربانهیس

پروزه ی پوشک گیر هم میخواستم شروع کنم ولی دوستای نی نی وبلاگیمون گفتن زوده و ماهم گفتیم چشم

خیلی دوست داریم هم من هم بابا جونی و برت آروزی بهترین هارو داریم 120 سال عمر با عزت از خدا بگیری و تن سالم و دل خوش درکنار عزیزات

ان شالله 120 تا از این تولدها رو ببینی

این هم عشق کارتونیت باب اسفنجی

بهت تبریک گفته

همه شاد هستند به خاطر تولدت آخه تولد یه فرشته ی دوست داشتیه دیگه

 

 

پسندها (2)

نظرات (2)

مامانی رادین
6 آذر 93 12:02
تولد..تولد...تولدت مبارک هورااااااااااااااااااااااا رادین عسلی 2ساله شد
مامانی رادین
6 آذر 93 12:05
مامانی تولد گل پسرتو بهت تبریک میگم ایشالا جشن فارغ التحصیلیش رو بگیری خیلی قشنگ که یه مادر بزرگ شدن کوچولو شو میبینه از لحظه لحظه بزرگ شدنش لذت ببر که دیگه تکرار نمیشه الهی همیشه و همیشه سایه هردو تون بالا سر گلتون باشه و خدا محافظش
مامان رادینی
پاسخ
یک دنیا سپاس با یک عالمه بوووووووووووووووووووس