رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

باز هم تولدت مبارک

1393/9/6 3:38
نویسنده : مامان رادینی
272 بازدید
اشتراک گذاری

توی پست قبلیت نخواستم طولانیش کنم و همه چیز و برات اون جاتوضیح بدم چون اون مخصوص تولدت شیرین عسلم بود اینجا دیگه درد دو دل مادرانم و انجام میدممحبتبوس

خیلی دوست داشتم مثل پارسال تا قبل از تولدت همه ی تاپیکام و زده باشم ولی اینقدر سرم شلوغ بوده که باید مامان و ببخشی  1ماهی بودکه تصمیم گرفته بودیم خونمون وعوض کنیم و نوترش کنیم که تصمیمون عملی شد و  2هفته ای گشتیم تا اینکه مورد مناسب خودمون و پیدا نکردیم و با بابا جونی تصمیم گرفتیم تا عید صبرکنیم چون واقعا راکده الان وضعیت خونه. به خاطر همین موضوع از همه ی کارهام افتاده بودم ولی همیشه به یاد پسرم و وبلاگش بودم فقط در حدی بود که شب یه سر میزدم اون هم نیم ساعته و زود می خوابیدم چون واقعا خسته میشدم از قبل هم تصمیم به گرفتن تولد پسرم شده بعداز ماه صفر چون ماه عزیزیه دست نگه داشتیم از طرفی هم نی نی عمو حسین پسر عموی شما یک هفته ای هست که توی راه و هنوز دوست نداره به دنیا بیاد احتمال 80%فرداتولدش باتولد شما گل پسر یکی میشه محبتعزییییییییییییییییییییییییزم مبارک باشه قدمت پسر عمو بغل

چه زیبا میشه اگر فردا به دنیا بیاد تولدش با شما یکی میشه آخی نازی

تدارک تولدت و هم اصلا نچیدم ان شالله ازاین هفته شروع می کنم تا اوایل دی ماه تولدت وبرگزار کنیم که بعد از تولد شما مامان دنیا کار داره فقط منتظرم که کارهام تموم بشه تا شروع کنم

این از تاخیر با عذر من و بابا جونی بیشترمن به خاطراینکه کلی عکس ازت دارم و نزاشتم که قول  میدم تا این هفته برات میزارم

فردا هم پسر گلم باید بره قد ووزن که نمیریم شنبه میریم تا تکلیف پسرعموت مشخص نشده نمیشه کاری کرد فردا

پارسال 2 آذر قبل ازتولدت آتلیه هم رفتی امسال من هنوز وقت هم نگرفتم براتغمگیناز بس سرم شلوغه و درگیره خونه بوده

احتمالا این هفته ببرمت تا قبل از اربعین عکسات و تحویل بگیرم وبزارم توی وبت

وابستگیت به شیرمادر100براربرشده طوری که من وکه بیکارمیبینی نشستم میایی سراغم برای شیر خوردن که باید بای بای کنی تا 3 روز دیگه انگاری که یه تیکه ازبدنم و میخوان بکنن خیلی سخته خدا خودش کمک کنه که به شما صدمه ای واردنشه من اصلا مهم نیستم که ناراحتت بشم .خدا بزرگه خودش کمک میکنه

من دیگه چشمام سو نداره پسرم باقیش بمونه برای فردا

خییییییییلی دوست دارم بوس

 

پسندها (3)

نظرات (3)

مامانی رادین
6 آذر 93 11:58
بازم تولدت مبارک گل نازم ایشالا 120 ساله بشی عزیزم وای مامانی گفتی شیر دادن کلی دلم تنگ شد هوای اون روزا رو کردم دیگه تکرار نمیشه مواظب خودتو رادین گلم باش ایشالا بدون سختی این مرحله هم پشت سر میزارین میبوسمتون
آجی محمدمهدی
6 آذر 93 14:55
آرزويم اين است: ديدن اوج غرورت درصبح و رسيدن به همه ی رويايت / من دعا خواهم كرد روزهايت پر نور شب تو مهتابي / سينه ات صادق و صاف رنگ باران باشد...
آجی محمدمهدی
6 آذر 93 23:13
آرامش آن است که بدانی در هر گام دست تو در دست خداست. لحظه هایت آرام...
مامان رادینی
پاسخ
لحظه های شما هم پر از |ارامش اجی جون