نوروز 92
پسر ناز مامان اول از همه 5 ماهگی شمارو تبریک میگم شما امروز وارد 5 ماهگی شدی و فردا میریم برای زدن واکسن 4 ماهگی
روز 4 فروردین عصریش مهمون داشتیم تا مهمونامون رفتن بلافاصله ما هم رفتیم برای دید و بازدید عید که خونه ی دایی جونی (دایی بزرگه ی شما ) نرفته بودیم رفتیم و شب هم مامان جون و خاله جونی و دایی جونی اومدن خونه ی ما
من و شما و بابا هم قرار بود بریم دیدنی عمو و عمه ی شما که صبح راه افتادیم اول رفتیم کرج بعد رفتیم ساوه که عمو حسین شب و نگذاشت که برگردیم اونجا موندیم که شما هم آقا بودی و مامان و اذیت نکردی ماشالله برای خودت مردی شدی دیگه خودت با دستای خودت بازی می کنی و هر از گاهی هم دستات و تا مچ میکنی تو دهنت
امروز هم بعد از صبحانه راه افتادیم به سمت خونمون که خاله جونی زنگ زد که فندق و(خاله به شما میگه فندق)بیارین اینجا که رفتیم خونه ی مامان جون و تقریبا یک ساعتی هست که خونه ایم البته اینم بگم که امروز یه چند جایی هم عید دیدنی رفتیم
فردا همون جوری که گفتم قراره بریم برای واکسن که بعد از زدن واکسن میریم خونه ی مامان جونی تا همه به کمک همدیگه از شما مراقبت کنیم تا کمتر درد بکشی و گریه نکنی شاید فردا نتونم برات مطلبی از نحوه ی واکسنت بزارم ولی بعد از اومدن از خونه ی مامان جون در اولین فرصت حتما میام اینجا