رادین جونرادین جون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

رادین عشق مامان وبابا

نازنین پسرم همین که تو را دارم بهترین هدیه ی, خدارو دارم

نوروز92

1392/1/22 1:20
نویسنده : مامان رادینی
251 بازدید
اشتراک گذاری

گل مامان: همونجوری که گفته بودم قرار بود که خاطرات نوروزیت و ثبت کنم که تا به امروز نتونستم

بعد از اون مطلب قبلی که نوشتم و شما واکسن زدی 2روزش خونه بودیم و هم چنان مهمون میومد خونمون تا اینکه روز 9 فروردین رفتیم به سمت قزوین و تا12 فروردین اونجا بودبم خیلی خوش گذشت تقریبا اولین سفرطولانی مدت شما بود که خیلی آقا بودی   به همه مون خوش گذشت 13 بدر امسال هم من و بابایی ترجیح دادیم که جایی نریم و بمونیم خونه چون هوا یه کوچولو سرد بود ترسیدیم که شما نی نی خوشگل سرما بخوری

تا به امروز هم اتفاق خاصی نیافتاده و شما روز به روز بزرگترو عاقل تر و اقاتر میشی

خوشحالم ازاینکه سال 92 سال آرومی برای شما بوده چون دیگه از اون بیقراری های  2ماه اول زندگیت خبری نیست و هر روز آرومتر از دیروزی و من خوشحال تر از همیشه

آهان الان یادم اومد نیشخند یه اتفاق مهم افتاده شما باعث شدی 2 زوج با هم اشتی کنن

خاله شیرین و عمو رضا (همسایه ) بینشون چند روزی بود که شکر آب شده بود و خاله شیرین قهر کرده بود رفته بود خونه ی مامانش و به هیچ وجهی هم راضی نبود که با همسرش روبرو بشه تا اینکه دیروز اومده بود دیدنی شما آخه خاله شیرین شمارو خیلی دوست داره یه روز هم نبینتت دلش تنگ میشه

خلاصه زمانی که اومده بود دیدنی شما  عمو رضا میبینتش و میاد خونه ی ما با خاله شیرین حرف میزنه و اشتی میکنن و کدورت هاشون برطرف میشه  الان هم خوش و خرم دارن زندگی میکنن

اگه شما نبودی که این 2 تا به هم نمی رسیدن  خدارو شکر ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)